ღ♥ღعاشق ديونه ღ♥ღ
پس از آنكه آرياييها به فلات ايران مهاجرت كردند، جاي آنها را «سكاها» كه قومي چادرنشين بودند، گرفتند. آنها قومي مهاجم و خونريز بودند و همواره به مرزهاي شمالي ايران حمله ميكردند اما چون در آن زمان دولت قدرتمند هخامنشي بخوبي از مرزها نگهداري ميكرد آنها موفق به تصرف ايران نشدند. در زمان هخامنشيان، همساية ديگر ايران«يونان» بود. يونانيها كه در جزيرهها، سواحل درياها و دامنة كوهها زندگي ميكردند براي خود شهرهايي ساخته بودند. هر يك از اين شهرها يك حكومت مستقل از ديگر شهرها داشت. در يونان دو شهر «اسپارت» و «آتن» از ديگر شهرها مشهورتر بودند. اسپارت مردمي جنگجو داشت و پادشاهي مستبد بر آنها حكومت ميكرد ولي مردم آتن كه بيشتر دريانورد و بازرگان بودند حاكم شهر را از ميان خود و از طريق انتخابات تعيين ميكردند. آتنيها به علم و دانش علاقهمند بودند و دانشمندان بزرگي چون سقراط، افلاطون و ارسطو در ميان آنها زندگي ميكردند. با وجود اين، آتنيها بردهداري ميكردند. آنان اسيران جنگي را به بردگي ميگرفتند و از دسترنج آنها استفاده ميكردند. هخامنشيان با يونانيها بسيار جنگيدند. در اين جنگها، گاه ايرانيان و گاه يونانيها پيروز ميشدند. اين جنگها موجب ضعف هر دو كشور شده و از طرف ديگر قدرت بياندازه پادشاه، شاهزادگان را هم به فكر كسب قدرت و رسيدن به پادشاهي ميانداخت شاه درصدد قتل شاهزادگان برميآمد. در نتيجه، قتل و كشتار در دربار زياد شد و عدهاي از شاهان و شاهزادگان هخامنشي به دليل قدرتطلبي به قتل رسيدند. از آنجا كه در دولت هخامنشي هيچ كس حق نداشت در امور كشور دخالت كند و همة كارها در دست پادشاه بود بتدريج به فساد و انحطاط دچار شدند و از طرفي ديگر دشمن خطرناكي چون اسكندر مقدوني كه از مردم مقدونيه در شمال يونان بود از اين موقعيت استفاده برده و بر يونان تسلط يافت و با آرام كردن يونانيهايي كه از او اطاعت نميكردند و نيز براي رسيدن به آرزوهاي خود دشمني ايران با يونان را بهانه قرار داد. او يونانيها را براي حمله به ايران تحريك كرد. يونانيها نيز براي انتقامجويي و به دست آوردن غنيمت، با او همراه شدند. سرانجام اسكندر به ايران حمله كرد و داريوش سوم آخرين پادشاه هخامنشي را شكست داد. اسكندر به جز ايران، مصر را نيز فتح كرد. آنگاه به شمال شرقي ايران رفت و قسمتي از آسياي مركزي را تصرف كرد و از آنجا به هندوستان لشكر كشيد سپس به ايران بازگشت اما در اوج جواني و كشورگشايي در بابل مريض شد و درگذشت.
پارسها كه گروهي از آرياييهاي مهاجر بودند سرزميني را كه در آن ساكن شدند، به نام ايشان، پارس يا فارس و به تعبير غربيها (Persia) ناميدهاند. قبايل چادرنشين پارس ابتدا در اين سرزمين به دامداري پرداختند ولي پس از مدتي، گروهي از آنها كشاورز و يك جانشين شدند. يكي از اين قبايل قبيلة «پاسارگاد» بود. رئيس اين قبيله «هخامنش» نام داشت. او رئيس همة قبيلههاي پارسي نيز بود بنابراين قبيلة هخامنش بزرگترين قبيلة پارس بشمار ميآمد. يكي از نوادگان هخامنش كه به حكومت سرزمين پارس رسيد «كورش» نام داشت. كورش پارسها را به قيام عليه مادها دعوت كرد. پارس با او همراه شدند و تعدادي از بزرگان ماد نيز به او پيوستند. «آژي دهاك» پادشاه ماد از كورش شكست خورد و حكومت مادها به پايان رسيد. سرانجام كورش در يكي از جنگهايش در شمال شرقي ايران كشته شد. پس از كورش حكومت هخامنشيان كه مورد تهاجم مخالفان قرار گرفت با به قدرت رسيدن داريوش بار ديگر هخامنشيان اقتدار خود را بازيافتند. داريوش نزديك به سه سال به طور مداوم با شورشيان جنگيد تا توانست همة آنها را شكست دهد. او در كتيبة «بيستون» كه از خود به يادگار گذاشته، چگونگي اين جنگها و طرز مجازات دشمنان خود را شرح داده است. در دورة هخامنشيان بناهاي بزرگي در ايران ساخته شد و چون در ساختن آنها از سنگ به مقدار زياد استفاده ميشد امروزه آثار اين بناها به جا مانده است. همچنين آنان اقدامات مهم و ارزشمند انجام دادند كه در تاريخ انديشه بشري قابل توجه است. پايتختهاي هخامنشيان: هخامنشيان براي اينكه به نقاط مهم قلمرو خود نزديكتر باشند چندين شهر را پايتخت خويش قرار داده بودند. يكي از پايتختهاي آنان شهر هگمتانه بود كه در آن زمان«اكباتان» ناميده ميشد؛ در واقع اين شهر پايتخت تابستاني آنها و پايتخت ديگرشان شهر شوش بود كه پايتخت زمستاني بشمار ميرفت. «تخت جمشيد» معروفترين پايتخت هخامنشيان شامل مجموعهاي از كاخهاي عظيم بود كه هنوز ويرانههاي آن باقي است.اين بناي باستاني به دستور داريوش كنار شهري به نام«پارسه» ساخته شد.
Power By:
LoxBlog.Com |